قدم به قدم به سوی حرم
قدم به قدم به سوی حرم
در اوج خیالم کنار توام
بگو چه کنم به حال دلم ؟
اسیر تو و بی قرار توام
قدم به قدم به سوی حرم
در اوج خیالم کنار توام
بگو چه کنم به حال دلم ؟
اسیر تو و بی قرار توام
یک بلیط
باز یک حال عجیب
پر شده از رنگ حرم
رنگ یک اذن ورود
رنگ یک گنبد زرد
هر حیاطی یک حوض
پر ز آب کوثر
و وضو بر لب حوض
باز هم اذن ورود
یک قدم تا مقصود
در همین حین میان رویا
ناگهان بغض مرا می گیرد
گویی انگار مشرف شده ام
به خودم می آیم
چند روزی به سفر هست هنوز …
.
چرا یی زودتر بودن سن تکلیف دختران از پسران
آیت الله جوادی آملی در کتاب “زن در آینه جلال و جمال” در جایی که شبهه نقصان ایمان زن را جواب می دهند[1] مطلب را به گونه ای توضیح می دهند، که این سؤال نیزدرضمن آن مطلب جواب داده می شود، ایشان می فرمایند:
اولاً: دستورات دینی برای “سا لکان الی الله” سندی خوب و راهنمایی ضروری و لازم است کسی که اهل راه نیست یا در راه نیست ،یا توان رفتن ندارد ،دین برای او برنامه ای ارائه نمی دهد،ولی برای کسانی که اهل راهند و توان طی صراط مستقیم را دارند، برنامه و مقررات وضع می کند.
ثانیاً: آمادگی هرکس، برای طی این راه نزدیک تر و زودتر و بیشتر باشد، برنامه های دینی هم برای او مناسب تروبیشتر خواهد بود.
مؤید این سخن آن است که، یک سلسله تکالیفی برای انبیاءوجود دارد که دیگران ازآن تکالیف محرومند. مثلاًبرای خاتم انبیاء علیه الصلاة و علیه السلام، تکالیف خاصی در زمینه عبادات، نظیر نماز شب هست که دیگران درآن فیض شرکت ندارند، گرچه اصل نماز شب برای همگان روا و فضلیت است اما التزام به آن اختصاص به رسول خدا(ص) دارد … غرض آن که نماز شب برای رسول خدا(ص) واجب بود و علت وجوب هم آن بود که حضرتش جهت پذیرش این تکلیف آماده تر از دیگران است،هر روحی آماده تر باشد و هر جانی که لایق تر باشد، تکالیف و دستورات بیشتری متوجه اوست.
بر اساس آن مقدمه و این نمونه می توان گفت، توفیق زن بیش از مرد است و اگر انسان تنزل کند، باید بگوید زن همانند مرد است، زیرا تقریباً شش سال قبل از این که مرد مکلف بشود، زن را ذات اقدس الهی به حضور پذیرفته است. زن همین که از نه سا لگی گذشت و وارد دهمین سال زندگی شد، خدا اورا به حضور می پذیرد وبا او سخن می گوید و روزه را براو واجب می کند، مناجاتهای اورا به عنوان دستور مستحب شرعی ،گوش می دهد. آن وقتی که مردهنوز به عنوان یک نوجوان مشغول بازی است، زن مشغول راز و نیاز و نماز است. شش سال زمینه سازی کردن واز دوران نوجوانی اورا به حضور پذیرفتن ،نماز را که به عنوان عمود دین است بر او واجب کردن، روزه را که سپر دین است و حج را که وفد الی الله است و مسلمانان درآن سفر به ضیافتگاه خداوند می روند، بر زن واجب کردن اینها همه نشانه آن است که، زن برای دریافت فضایل،شایسته تر از مرد است و اگراین منطق درست تبیین و اجرا گردد،نتیجتاً معلوم خواهد شد که زن بالاتر از مرد و لااقل همتای مرد است.[2]
آیت الله جوادی آملی تأکید دارند بر این که بلوغ مشرف شدن است نه مکلف شدن و عالم بزرگ شیعه"ابن طاووس- رضوان الله علیه- را مثال می زنند که روز بلوغ خود را جشن گرفت، به شکرانه این که به حدی رسیده است که خداوند سبحان، با او سخن می گوید و از او تکلیف طلب می کند، چون انسان تا قبل ازبلوغ مورد خطاب تکلیفی خدا نیست و به هنگام بلوغ لیاقت می یابد که مورد خطاب خدای سبحان واقع شود و بر این اساس یک شرافت است، آن ها که اهل سلوکند می گویند ما مشرف شدیم نه مکلف ، چون زحمت و مشقتی در کار نیست بلکه شرف درکار است، لذا در مناجات الذاکرین امام سجاد صلوات الله و سلامه علیه- می خوانیم ” یا من ذکره شرف” ای خدایی که نام تو مایه شرافت است.[3]
اگر کسی به جایی برسد که ذکر خدا بگوید و در سایه این ذکر،به یاد خدا و خدا هم به یاد او باشد،شرافتی نصیب او گردیده است،وزن شش سال قبل از مرد به این شرافت می رسد؛ افزون بر آن ، دلیل این که زن در اسلام زودتر از مرد تحت تربیت و تکلیف قرار می گیرد آن است که زن طبق فرموده امام علی علیه السلام ” فانّ المرأه ریحانه و لیست بقهرمائه” (نهج البلاغه، نامه 31) زن ریحانه است و ریاحین و گلها در عالم طبیعت نیز، به مراقبت بیشتری نیازمند ندتا درختان تنومند، خداوند ،زن را آفرید و محبت و عاطفه را به او ارزانی داشت تا در سایه آن، کودکان خود را پرورش دهد و گرما بخش محفل خانواده گردد و برای اینکه این احساسات و عواطف، او را به پرتگاه گناه سوق ندهد و در سن نوجوانی و جوانی تحت تأثیر احساسات شدید خود قرار نگرفته و بتواند خود را حفظ کند، شش سال زودتر از مرد به عبا دت دعوت می شود، تا یک آمادگی، برای مبارزه با بلایایی که احتمالاً او را احاطه خواهد کرد پیدا کند، از طرف دیگر، تربیت کودک امری است مهم، که اسلام این مسئولیت سنگین را بیشتر به مادران محول کرده است، تربیت کودک، یعنی تربیت زنان و مردان آینده، یعنی تربیت جامعه فردا، به عبارتی زن، یعنی جامعه ساز یعنی انسان ساز و این موجود حساس با نقش و مسئولیت سنگین، که زودتر از پسران نیز صاحب فرزند می شود پس برای آماده شدن برای ایفای این مسئولیت مهم ،باید زودتر از پسران به جشن عبادت فراخوانده شود و دین اسلام به این مهم به خوبی توجه کرده است.
لازم به تذکر است، آن گونه که مردم غالباً فکر می کنند که پسران حتماً در سن 15 سالگی به تکلیف می رسند ،لزوماً این گونه نیست ،بلکه با حصول بعضی شرایط دیگر بلوغ، ممکن است بلوغ یک پسر، در سن 11 یا 12 سالگی ،به عبارتی زیر سن 15 سالگی صورت گیرد ،که مردم با رجوع به رساله های عملیه می توانند این امر را تشخیص دهند.
1- عبدالله جوادی آملی ،زن در آینه جما ل وجلال ، ص 377 .
2- عبدالله، جوادی آملی، زن در آینه جلال و جمال، مرکز نشر اسراء، 1378، ص 379.
3- همان، ص 380.
آیا سیادت فقط از طرف پدر حاصل میشود؟
در جواب این سؤال آیت الله جوادی آملی می فرمایند:” در بسیاری از مباحث فقهی، فرقی بین زن ومرد از نظر سیادت نیست ،از جمله در باب محرمیت ،هیچ فرقی نیست، خواه انسان از طرف مادر سید باشد یا از طرف پدر، با انبیای عظام وائمه اطهار(ع)ومانند آن که ارتباط نسبی از طرف مادر دارند، مساله محرمیت یکسان است ونیز در مساله حرمت نکاح، که غیر از محرمیت است، حرمت نکاح هم به دنبال دارد، اما هر جا حرمت نکاح باشد ممکن است محرمیت نباشد، باز هم فرق نمی کند . بنابراین در تمام این ابواب فقهی فرقی نیست ودر خصوص باب خمس وزکات هم که تفاوت قائل شده اند، به دلیل شهرتی است که بین فقها وجود دارد و…در هر صورت امتیاز به این نیست، که انسان ازمالی بتواند استفاده کند واز مالی نتواند این یک حکم فقهی است ،در خصوص باب خمس وزکات . لذا در جواب این سؤال مرحوم سید مرتضی[1] وقتی از این بزرگوار سؤال کردند فرمود: ” فرزندان دختری فرزند حقیقی انسان هستند نه مجازی، وافکار جاهلی را، اسلام محو کرده است وگفته است، نگویید زن ها فقط وعاء وظرفند ونگویید ،فرزندان پسران ما فرزندان ما هستند، اما فرزندان دختری فرزندان مردم بیگانه اند “. (عبدلله جوادی املی.زن در اینه جلال وجمال ص 432. )
«سید مرتضی ازفقیهانی است که فتواداده است ساداتی که از طرف مادربه بنی هاشم انتساب دارند می توانند ازخمس استفاده کنند(معروف بین امامیه آن است که ساداتی که از طرف پدر به بنی هاشم منتسب باشند مستحق خمس اند ).»
زندگی یعنی این
کافی ست خود را سر جاده برسانی…
و وقتی ماشینی کنار پایت آرام می ایستد
و شیشه را پایین می آورد
تنها بگویی:حــــرم…
لحظاتی بعد،گنبدی زرد
و دستی که ناخودآگاه به روی سینه رفته است
گویی می خواهد با زبان بی زبانی بگویید
جایت اینجاست آنجا چه می کنی!!!!