10
خرداد

طرح «استاد پشتیبان» در مدرسه علمیه حضرت زینب کبری(س) ‌یزد اجرا می شود

به گزارش معاونت فرهنگی مدرسه علمیه حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) یزد، نشست هم اندیشی با حضور مدیر و کارکنان این مدرسه با رعایت فاصله گذاری اجتماعی به دلیل شیوع ویروس کرونا و به منظور  برنامه ریزی فرهنگی، آموزشی و پژوهشی برای طلاب در شرایط کنونی و عدم تشکیل کلاس های حضوری، برگزار شد.

در این نشست خانم اقدس السادات دهقان منشادی با اشاره به ضرورت دوری از غفلت و کمال هوشمندی و هوشیاری در امور، بیان کرد: یکی از وظایف پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و اولیای الهی مذکّر بودن و بیدار کردن دیگران است و باتوجه به قرنطیه بودن طلاب در خانه و عدم حضور آنان در مدرسه، باید شرایطی را فراهم نمود تا به بهترین صورت به مبارزه با بیماری غفلت پرداخته شود.

وی با بیان اینکه شیطان از طریق غفلت جلوه دادن امور دنیوی در انسان ورود پیدا می کند، افزود: درحال حاضر باشرایط پیش آمده و شیوع ویروس کرونا ممکن است زمینه ایجاد غفلت رفتن و پرداختن به امور دنیایی بیشتر از قبل فراهم شود که باید با برنامه ریزی درست ومراقبه آن را بهترکنترل ودرجهت رشد معنوی  تلاش کرد.

دهقان منشادی پیشنهاد داد هر یک کارکنان معاونت ها، پشتیبان یک کلاس قرار گرفته و طی تماس تلفنی با طلاب هرکلاس، جویای احوال آنان شده و مسائل آموزش غیر حضوری و فعالیت های فرهنگی و پژوهشی هر کلاس را مورد بررسی قرار داده و در پایان هر هفته گزارش خود را به مدیر مدرسه ارائه دهند.

 وی در پایان از همکاران خود خواست حمایتهای همه جانبه ازمشاوره تاکمک های مالی  برای طلاب داشته باشند.


free b2evolution skin
10
خرداد

کرسی آزاداندیشی تساوی حقوق زن ومرد دراسلام آری یاخیر؟

به گزارش معاون پژوهش مدرسه علمیه حضرت زینب کبری (سلام الله علیها)،درابتدای کرسی گروه ارائه دهنده بحث، درباره عدم تساوی حقوق زن و مرد در اسلام توضیح داد و چنین بیان کرد:

باتوجه به اینکه اسلام دین کاملی است باید عدالت را درهمه امور رعایت کند مخصوصا درباره حقوق خانواده وزن ومرد،  ولی می بینیم که عملا اسلام بین مرد و زن تبعیض قائل شده است وزنان از ارزش واهمیت کمتری نسبت به مردان برخوردارند یکی ازمصداقهایی که می توان بیان کرد مساله ازدواج است که پسران برای ازدواج نیازی به اجازه پدر ندارند ولی دختران دارای  چنین حقی نیستند درحالیکه گاهی پدران به بهانه های واهی و مادی مانع ازدواج دختران می شوندودرعصرما دختران به بلوغ اجتماعی رسیده اند ومی توانند برای خودشان انتخاب درستی داشته باشند

یکی دیگر ازتبعیض هایی که اسلام بین زن ومرد قرار داده حق طلاق است که به مرد داده شده درصورتی که زن ومرد هر دو عاقل وبالغ هستند و می توانند تصمیم گیرنده باشند  پس باید حقوق مساوی داشته  باشند  وهمین مسئله وسیله ای برای سوء استفاده برخی مردان شده است شاید مردی بدون دلیل بخواهد زنش را طلاق دهدویا او را تحت فشار قرار دهد تا به طلاق راضی شود واین با عدالت محوری اسلام منافات دارد. 

مورد دیگری که می توان بیان کرد مسئله دیه و ارث زن است که اسلام آن را نصف مرد قرار داده است وهمین مسئله نشان دهنده ارزش پایینتر زن دراسلام است درحالیکه  براساس آموزه های دین زن ومرد از یک جنس آفریده شده اند پس چرا باید حقوق مساوی برایشان درنظر گرفته نشود؟

گروه مخالف درپاسخ گروه ارائه دهنده به موارد زیر اشاره کرد:

«باتوجه به اینکه همه ما اعتقاد داریم دین اسلام دین کاملی است وبهترین وجامع ترین برنامه هارا برای کسب سعادت درزندگی آورده است و هیچ کدام ازدستورات وتوصیه ها بدون حکمت ودلیل نیست پس باید حکمت های آنرا متوجه شویم تا دچار قضاوت های عجولانه وسطحی نگردیم ، دربحث عدالت درحقوق بین زن ومرد که هردو موجودی از مخلوقات خداوند هستند و هر دو در داشتن انسانیت مشترک هستند امّا در عین حال تفاوت هایی (ازنظرجسمی وروحی) نیز دارند. عدالت در حقوق زن و مرد از جنبه های مختلف قابل بحث و بررسی است و منشاء تفاوت در حقوق زن و مرد تفاوت های طبیعی آن هاست و این تفاوت ها نه تنها تبعیض آمیز نیست بلکه بر مبنای عدالت پی ریزی شده است.

تفاوت زن و مرد در دو بعد جسم و روح غیر قابل انکار و اغماض است. امّا این تفاوت ها هرگز به معنی کم ارزش بودن یکی و برتری دیگری نمی باشد.

خداوند حکیم کاری را بدون هدف و غرض انجام نمی دهد و آفرینش هر موجودی برای هدف خاصی است. برای این که هر کدام از دو جنس زن و مرد به هدف خود که رسیدن به کمال است دست یابند، برای هرکدام از این دو جنس وظایف و حقوقی خاص مشخص شده است.

از ایة 32 سورة زخرف در رابطه با علت تفاوت موجودات چنین استفاده می شود که: اولاً باید زندگی به احسن وجه اداره شود و ثانیاً تا تسخیر متقابل بین موجودات محقق نشود و هماهنگی بین آحاد و طبقات متفاوت ایجاد نگردد نظام به احسن وجه اداره نمی شود.

راز تفاوت بین زن و مرد نیز از این قاعده مستثنی نیست. از آن جا که استحکام و دوام خانواده از مهم ترین اهداف عالیة اسلام است، تفاوت بین زن و مرد باعث رونق یافتن زندگی مشترک و جاذبة طرفینی بین آن دو است

بین مرد و زن تساوی برقرار است ولی تشابه نیست.خلقت زن و مرد به گونه ای است که مشابه یکدیگرنیستند.بنابراین حقوق شان هم مشابه نیست.اسلام بطور مساوی بین زن و مرد، حقوقی قائل شده است ولی حق ها شبیه هم نیستند چون برای حفظ نظام بشر باید تفاوت هایی بین مخلوقات باشد ، ولی حتی مثقالی به مخلوقی ظلم نشده است.

اگر زن دارای جسم و جان و خلق و خوی مردانه بود محال بود بتواند مرد را به خدمت خود وادارد و مرد را شیفتة وصال خود نماید و اگر مرد همان صفات جسمی و روانی زن را می داشت ممکن نبود زن او را قهرمان زندگی خود حساب کند و عالی ترین هنر خود را تسخیر قلب او به حساب آورد.

«وَ مِنْ ایاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیها وَ جَعَلَ بَینَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً؛([32]) و از نشانه های او این که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودّت و محبت قرار داد.

خانواده کانون محبت و دوستی است و این امر جز با عمل کردن هر یک از دو جنس زن و مرد به وظایف خود، که بر خاسته از طبیعت آن ها است محقق نمی شود

اسلام حقوق همة انسان ها را، از هر نژاد و رنگ و جنسی باشند، در نیازهای مشترک یکسان قرار داده است؛ امّا از آن جا که حقوق در اسلام بر اساس مصالح و مفاسد و چگونگی طبیعت و خلقت انسانی است، تنوع در حقوق نیز مشاهده می گردد. حقوق زن و مرد نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ زن و مرد از آن جهت که با هم شباهت دارند حقوق مشابه و یکسانی دارند، امّا از آن جهت که در جسم و روحیات باهم تفاوت طبیعی دارند ( که به مقتضای آن طبیعت نیز وظایف متفاوتی بر عهده ی آن ها گذاشته است)، حقوق مختلف متناسبی نیز برای آن ها قرار داده شده است

 بنابراین، علت تمام تفاوت های حقوقی این دو جنس را باید در همین تفاوت های طبیعی و فطری و تفاوت وظایف، جستجو کرد.

  درپایان کرسی خانم قوچانی تصریح کرد:

باید به این نکته نیز توجه کرد که تفاوت و تنوع در حقوق همیشه ملازم با بی عدالتی نیست و ممکن است حقوق های مختلف و متنوع و در عین حال متعادلی وجود داشته باشد؛ یعنی در عین این که حقوق افراد ظاهرش باهم متفاوت است امّا با توجه به مجموعة حقوق و وظایف و کسر و انکسار آنها برابری حاصل شود


free b2evolution skin
10
خرداد

طلاب محکم ترین قدم ها را در گام دوم بر می دارند

به گزارش معاونت فرهنگی مدرسه علمیه حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) یزد، تعدادی از طلاب این مدرسه با هدف عمق بخشیدن به بیانیه گام دوم انقلاب، از نمایشگاه بصیرتی که در  مدرسه علیمه الزهرا (سلام الله علیها)اردکان برپا بود،  بازدید کردند.

  مدیر مدرسه علمیه حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) یزد با بیان این خبر افزود: در این اردوی یک روزه به ابعاد مختلف گام اول انقلاب از جمله پیروزی انقلاب، شناسایی دشمنان انقلاب، ابزار پیروزی در گذشته، حال و آینده و چشم انداز انقلاب پرداخته شد.

وی با اشاره به تأثیر طلاب در تحقق بخشیدن به گام دوم انقلاب، ادامه داد: برخی از عناوین بصیرت افزایی این نمایشگاه در قالب نمایش و طنز ارائه و در معرفی انقلابیون، شهدای دفاع مقدس و مدافع حرم روشنگری خوبی از طریق کلیپ انجام شد.

زیارت و اقامه نماز جماعت در امامزاده میبد و بازدید از نمایشگاه کتاب از دیگر برنامه های این اردوی یک روزه بود.


free b2evolution skin
2
آذر

آنسوی مرگ

مرور و بررسی کتاب آن سوی مرگ, روایت کسانی که مرده اند، و زندگی پس از مرگ را دیده اند و سپس زنده شده اند!!, توسط حجت الاسلام امینی خواه, منبع: eitaa.com/Aminikhaah_Media, کتاب آن سوی مرگ


free b2evolution skin
2
آذر

ارواح اموات کجا هستند

فصل سوم : ارواح اموات كجا هستند؟

همان گونه كه انسانها در دنيا از نظر اعتقاد و عمل ، به اقسام زير تقسيم مى شوند:
1- مسلمان و مومن
2- كافر و مشرك و ظالم
3- مستضعف
به همين نسبت ارواح اموات نيز در عالم برزخ سه دسته اند:
1- ارواح مومنين
2- ارواح كفار، مشركين و ظالمين
3- ارواح مستضعفين و افراد و اطفالى كه قبل از رسيدن به بلوغ از دنيا مى روند.ما در اين فصل در مقام بيان حالات هر يك از اين سه دسته و اينكه آنها در كجا هستند و عالم برزخ را چگونه مى گذرانند هستيم .

1- ارواح مومنين كجا هستند؟

در اين مورد كه ارواح مومنين در كجاى عالم برزخ بسر مى برند و آيا جا و مكان آنها از غير مومنين جداست ، يا اينكه همگى در يك سرزمين هستند و با هم نشست و برخاست دارند رواياتى از طريق اهل بيت عصمت و طهارت (ع ) رسيده ، ما براى آگاهى عموم و با رعايت اختصار و پرهيز از تكرار به تعدادى از آنها اشاره مى كنيم :
1- مرحوم شيخ كلينى در كتاب كافى به نقل از سهل بن زياد آورده است :
عده من اصحابنا، من سهل بن زياد، عن الحسن بن على ، عن احمد بن عمر، رفعه عن ابى عبد الله (ع )قال : قلت له : ان اخى ببغداد و اخاف ان يموت بها، فقال (ع ) ما تبالى حيثما مات . آما انه لايبقى مومن فى شرق الارض و غربها الا حشر الله روحه الى وادى السلام .قلت له : و اين وادى السلام ؟ قال (ع ): ظهر الكوفه ، اما انى كانى بهم حلق حلق قعود يتحدثون .
مردى به حضرت صادق (ع ) گفت : برادرى دارم كه در بغداد زندگى مى كند و مى ترسم در همان شهر بميرد. حضرت فرمودند: غمى به خود راه مده از اينكه ، چه كسى ، كجا مى ميرد، هر گاه مومنى در شرق و يا غرب عالم بميرد خداوند روح او را به وادى السلام منتقل مى كند. آن مرد سوال كرد: وادى السلام كجاست ؟
حضرت فرمود:پشت كوفه بيابانى است معروف به وادى السلام ، ارواح مومنين دسته دسته اطراف و گرداگرد هم مى نشينند و با هم سخن مى گويند.
2- باز در همان كتاب به نقل از حبه عرنى آورده است گفت :
… عن حبه العرنى قال خرجت مع امير المومنين (ع ) الى الظهر، فوقف بوادى السلام كانه مهاطب لاقوام .فقمت بقيامه حتى اعييت ، ثم جلست حتى مللت ، ثم قمت حتى نالنى مثل ما نالنى اولا، ثم جلست حتى مللت ، ثم قمت و جمعت ردائى ، فقلت : يا اميرالمومنين ، انى قد اشفقت عليك من طول القيام فراحه ساعه ، ثم طرحت الرداء ليجلس عليه فقال لى : يا به ، ان هو الا محادثه مومن او موانسته ، قال : قلت : يا اميرالمومين و انهم لكذلك ؟ قال نعم ، ولو كشف لك لرايتهم حلقا، حلقا محتبين يتمادثون ، فقلت : اجسام او ارواح ؟ فقال : ارواح .و ما من مومن يموت فى بقعه من بقاع الارض الا قيل لروحه : الحقى بوادى السلام ، و انها لبقعه من جنه عدن
به همراه حضرت اميرالمومنين (ع ) به خارج از شهر كوفه رفتيم ، وقتى به وادى السلام رسيديم حضرت توقف كردند و مثل اينكه عده اى را مخاطب قرار داده و با آنها سخن مى گويند ايستادند. من مدتى ايستادم تا خسته شدم ، گويا حضرت هنوز با آنها سخن مى گفتند، نشستم ، از نشستن هم خسته سدم ، دوباره برخاستم و مدتى استادم تا اينكه ملول شدم و باى مرتبه دوم نشستم ، آنقدر نشستم كه باز خستگى بر من غلبه كرد، اين بار برخاستم و عبايم را كه براى نشستن روى زمين پهن كرده بودم جمع كردم و چون خيلى خسته شده بودم صدا زدم كه : اى امير المومنين ، من براى شما ناراحتم ، لحظه اى بنشينيد، اين بگفتم و عباى خود را پهن كردم كه
حضرت روى آن بنشينند.
حضرت فرمودند: اى حبه ، اين ايستادن من با آنها(ارواح مومنين ) يك لحظه انس و سخن كوتاهى بود. پرسيدم : اى امير المومنين واقعا چنين است ؟ فرمودند بلى . اگر پرده از جلو چشمانت كنار رود خواهى ديد آنها گروه ، گروه و حلقه ، حلقه اطراف هم با حالت خضوع و خشوع نشسته اند و با هم سخن مى گويند. پرسيدم : جسمند يا روح ؟ فرمودند: روح هستند
و سپس فرمود: هر مومنى كه از دنيا مى رود به روح او گفته مى شود: به ارواح ديگر مومنان در وادى السلام ملحق شو، او نيز به جمع آنها مى پيوندد، و اين وادى السلام قطعه اى از بهشت برين است .
دو حديث فوق بر مطالب زير دلالت دارند:
الف ارواح مومنين پس از رفتن از دنيا در مكانى كه مناسبت با اعمال و كردار آنها داشته جمع مى شوند و با هم حشر و نشر دارند.
ب جائى كه براى اجتماع ارواح مومنين به عنوان عالم برزخ تعيين شده وادى السلام است .وادى السلام بيابانى است در جنوب كوفه كه فعلا مدفن مولاى متقيان على بن ابيطالب (ع ) و كلاشهر نجف اشرف در آن واقع است . و به نظر حقير اين بيابان از سمت غرب اشرف در آن واقع است . و به نظر حقير اين بيابان از سمت غرب كوفه به سمت كربلا و كاظمين و بغداد و شايد هم در امتداد رود فرات تا كنار مرز سوريه ادامه داشته باشد.
ج نظر به مفاد حديث دوم ، اين قسمت از زمين بعنوان قطعه اى از بهشت معرفى شده و طبيعى است بنا به تعبير حضرت اميرالمومنين (ع ): اگر پرده از جلو چشمها كنار رود همه اين بيابان سر سبز و خرم و داراى انواع درختهاى ميوه در غير فصل ديده خواهد شد. درست به همان صورت كه به نقل مرحوم محدث قمى و ديگران حاج على بغدادى در مصاحبت با حضرت ولى عصر (عج ) در راه بغداد به كاظمين مشاهده كرده و پس از متنبه شدن متوجه مى شود بارها از اين راه رفت و آمد كرده و هيچ گاه اين باغات ميوه ، آنهم در غير فصل را نديده است .
د ) كلام حبه عرنى اين بود كه : به همراه حضرت امير (ع ) از كوفه خارج شديم و در پشت كوفه به وادى السلام رسيديم و…
توجه داريم كه حبه عرنى در قيد حيات بوده و اين قضيه را هم در بيدارى مشاهده كرده و نقل مى كند، و اين كوفه و وادى السلام هم ، روى همين زمين و زير همين آسمان قرار دارند و از همين خورشيد و ماه نور مى گيرند، پس ‍ جهان برزخ جزء همين عالم است گر چه از عوالم غيب است و از نظرها دور.
- مرحوم مجلسى (ره ) در بحار الانوار به نقل از محاسن آورده است :
ابن محبوب ، عن ابراهيم بن اسحاق قال : قلت لابى عبدالله (ع )اين ارواح المومنين ؟ فقال : ارواح المومنين فى حجرات فى الجنه ، يا كلون من طعامها و يشربون من شرابها، ويتزاورن فيها، و يقولون : ربنا اقم لنا الساعه لتنز لنا ما وعدتنا…
ابراهيم بن اسحاق گفت : از حضرت صادق (ع ) پرسيدم : ارواح مومنين كجا هستند؟ فرمود: ارواح مومنين در اطاقهائى در بهشت بسر مى برند، از خوردنيهاى آن مى خورند و از آشاميدنيهاى آن مى آشامند، به زيارت يكديگر مى روند و از احوال هم جويا مى شوند و اين سخن را بر زبان دارند كه : خدايا قيامت را بر پا بگردان تا وعده هائى كه به ما داده اى تحقق پيدا كند.
مناسب مى بينم در عينيت دادن به حديث فوق به يك روياى صادق اشاره نمايم :
يكى از زنان معاود عراقى كه مادرش در عراق بسر مى برد پس از آنكه شوهر خود را از دست داده بود مى گفت : حدود دو سال بود خبر از مادرم نداشتم ، شبى در خواب ديدم در محيط سر سبز و خرمى بودم ، درختهاى سبز و خرم ، سر بفلك كشيده و آبهاى زلالى در نهرهاى كوچك و بزرگ روان بود، ناگاه من خودم را در كوچه باغى ديدم كه از دو طرف كوچه انواع درختهاى ميوه سر بهم داده و يك زيبائى خاصى را به اين كوچه داده بودند و جوى آبى هم از كنار كوه مى گذشت ، دراثناى رفتن در امتداد كوچه به درب باغى رسيدم با خود گفتم به داخل باغ نگاه كنم و از وضعيت داخل باغ باخبر شوم ، وقتى نگاه كردم يك محوطه سر سبز و خرم وسيعى را ديدم كه در كنار آن اطاقى وجود داشت و پرده اى درب اطاق را پوشانده بود، با خود گفتم خوشا به حال صاحب اين باغ ، ناگاه پرده عقب رفت ، مادرم را داخل اطاق ديم جلو رفتم ، او را در بغل گرفتم ، و با او احوال پرسى كردم ، گفت مدتى است اين باغ برا به من داده اند، و نام شوهرم را كه از دنيا رفته بود به زبان جارى كرد و گفت يك ساعت پيش اينجا بوده و هر چند روز يك مرتبه با من ملاقات مى كند. من از خواب بيدار شدم .
حقير از شنيدن اين رويا به اين دليل كه با حديث فوق مطابقت كامل دارد يقين كردم آن پير زال از دنيا رفته كه چند ماه بعد، يكى از دوستان عراقى كه همان پير زال را مى شناخت به ايران آمد، وقتى از احوال او جويا شديم معلوم شد حدود يك سال و چند ماه قبل از اين رويا از دنيا رفته است .انسان وعالم برزخ/محمد مظاهری

این مطلب ادامه دارد…


free b2evolution skin